آیه 26 سوره غاشیه

از دانشنامه‌ی اسلامی

ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ

[88–26] (مشاهده آیه در سوره)


<<25 آیه 26 سوره غاشیه 26>>
سوره :سوره غاشیه (88)
جزء :30
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آن گاه حسابشان بر ما خواهد بود.

آن گاه بی تردید حسابشان بر عهده ماست.

آنگاه حساب [خواستن از] آنان به عهده ماست.

سپس حسابشان با ماست.

و مسلّماً حسابشان (نیز) با ماست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then, indeed, their reckoning will lie with Us.

Then surely upon Us is the taking of their account.

And Ours their reckoning.

Then it will be for Us to call them to account.

معانی کلمات آیه

«ثُمَّ»: پس از آن. «عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ»: حساب ایشان با ما است و ما خودمان می‌دانیم که با آنان چه کار می‌کنیم.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ «21» لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ «22» إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ «23» فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَكْبَرَ «24» إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ «25» ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ «26»

«21» پس تذكّر بده كه همانا تو تذكّر دهنده‌اى، «22» و بر آنان سيطره و تسلّطى ندارى (كه به ايمان آوردن مجبورشان كنى). «23» مگر آن كس كه روى گرداند و كفر پيشه كرد. «24» كه خداوند او را به بزرگترين عذاب مجازات مى‌كند. «25» همانا بازگشت آنان به سوى ماست. «26» آنگاه حسابشان بر ماست.

نکته ها

تذكّر براى اتمام حجت است تا كافران در قيامت نگويند: «لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ» «1»* خدايا! چرا براى ما هشدار دهنده‌اى نفرستادى، كه از او پيروى كنيم. البتّه جز صاحبان خرد از اين تذكّرها پند نمى‌گيرد. «إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» «2»*

در سوره قبل (سوره اعلى) خداوند به پيامبرش دستور تذكّر داد و فرمود: تو تذكّر بده كه هر كس خشيت دارد متذكّر مى‌شود و افراد شقى از تذكّر دورى خواهند كرد و به بزرگترين عذاب گرفتار خواهند شد. «يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى‌»

در اين سوره نيز مى‌فرمايد: تو تذكّر بده ولى بدان كه گروهى اعراض خواهند كرد و به عذاب اكبر گرفتار خواهند شد. «إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَكْبَرَ» به هر حال «نار كبرى‌» در سوره اعلى و «عذاب اكبر» در اين سوره، كيفر كسانى است كه تذكّرپذير نيستند و پند و اندرز الهى را پشت گوش مى‌اندازند.

«مصيطر» از «سطر» و «سيطائره» به كسى گفته مى‌شود كه افراد تحت امر خود را به بند مى‌كشد و آنان را در جهتى كه خود مى‌خواهد تنظيم مى‌كند.

امام صادق عليه السلام فرمود: «كلّ امّة يحاسبها امام زمانها و يعرف الائمة اوليائهم و اعدائهم‌

«1». طه، 134.

«2». رعد، 19.

جلد 10 - صفحه 467

بسيماهم» «1» حساب هر امت به عهده امام زمان آنهاست و امامان، دوستان و دشمنان خود را از سيمايشان مى‌شناسند، همان گونه كه در سوره اعراف چنين آمده است: «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ» «2»

در زيارت جامعه خطاب به معصومين عليهم السلام نيز مى‌خوانيم: «و اياب الخلق اليكم و حسابهم عليكم» «3» رجوع مردم به سوى شماست و حساب مردم با شماست.

از امام كاظم و امام باقر و امام هادى عليهم السلام نيز اين معنا نقل شده است. «4»

جمله‌ «إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ»، استثناء از جمله‌ى‌ «إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ» است. يعنى اى پيامبر! تو تذكّر دهنده‌اى، جز آن كه كفر ورزد كه تذكّر تو در او اثرى ندارد.

امام باقر عليه السلام فرمود: مراد از عذاب اكبر، عذاب شديد و ابدى است. «5»

پیام ها

1- پيامبر، مأمور به وظيفه است نه نتيجه. «إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ» (پيامبر صلى الله عليه و آله براى هدايت مردم اهتمام وحرص داشت و خداوند به او فرمود: وظيفه تو فقط تذكّر است.)

2- وظيفه پيامبران، تذكّر است نه تسلط و تحميل عقيده. «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ»

3- بى‌اعتنايى مردم، وظيفه را ساقط نمى‌كند. «إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ»

4- منشأ كفر، عناد و لجاجت و روى گردانى از حق و حقيقت است. «مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ»

5- قهر خدا درجاتى دارد. «الْعَذابَ الْأَكْبَرَ»

6- فرار از قهر الهى براى هيچكس امكان ندارد. «إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ»

7- حسابرسى از سنّت‌هايى است كه خداوند بر خود واجب كرده است. «إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ»

«والحمد لله رب العالمين»

«1». بحار، ج 8، ص 339.

«2». اعراف، 46.

«3». مفاتيح الجنان.

«4». تفسير الميزان.

«5». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 470

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ «26»

ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ‌: پس به تحقيق بر ماست حساب ايشان. يعنى محاسبه اعمال ايشان خواهيم كرد و همه به جزا و سزا خواهيم رسانيد بر وفق اعمال. اين آيه جامع است: وعد را نسبت به مؤمنان و مطيعان و وعيد را نسبت به كافران و عاصيان. آيه مفيد دو حكم است: وعد به پيغمبر كه اندوه و ملال به خاطر مبارك راه مده كه كفار اگرچه با تو معاندت مى‌كنند و ايذا و آزار به تو رسانند، بازگشت همه ايشان به حكم ما و مجازات ايشان بر ماست و عن قريب از دغدغه آنها فارغ شوى و نزد مشاهده عذاب ايشان خوشحال و شادمان گردى. و ديگر وعيد به كفار كه آنها گمان نكنند كه يوم الحساب و العقاب نيست، بلكه بزودى در عالم ديگر به جزا خواهند رسيد.

تتمه- در كتاب كافى- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه فرمود:

چون روز قيامت شود و خداوند جمع فرمايد اوّلين و آخرين را به جهت فصل الخطاب، بخواند حضرت رسول و على عليهما السّلام را و بپوشاند به هر يك حلّه سبزى كه روشن شود از نور آن ما بين مشرق و مغرب. پس آن دو بزرگوار بالاى منبرى از نور روند و بخوانند ما را، پس واگذار كنند به ما حساب مردمان را. پس مائيم قسم بخدا آن كسانى كه داخل نمايد اهل بهشت را به بهشت و اهل جهنّم را به جهنّم‌ «1».

2- عن الكاظم عليه السّلام: الينا اياب هذا الخلق و علينا حسابهم، فما كان لهم من ذنب بينهم و بين اللّه تعالى حتمنا على اللّه فى تركه لنا فاجابنا الى ذلك، و ما كان بينهم و بين النّاس استوهبنا منهم و اجابوا الى ذلك، و عوّضهم اللّه. فرمود حضرت كاظم عليه السّلام: برگشت اين خلق به سوى ماست و بر ماست حساب ايشان. پس هر كس از ايشان كه در

«1» كافى (چ چهارم بيروت)، ج 8 روضه كافى ص 159 روايت 154.

جلد 14 - صفحه 183

ذمّه او گناهى باشد بين او و بين خدا- كه حق اللّه است- پس ما خواهش كنيم از خدا كه واگذارد آن گناه را به جهت ما. پس اجابت مى‌فرمايد خدا براى ما، و هر كس كه در ذمّه او حقّ مردم باشد، خواهش بخشش كنيم از صاحب حق و او هم اجابت مى‌كند و خداوند به او عوض مى‌دهد «1».

3- در امالى صدوق (رحمه اللّه) حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: چون روز قيامت شود، خداوند ما را و كيل مى‌نمايد كه حساب شيعيان خود را بنمائيم. پس آنچه حق اللّه باشد، خواهش عفو مى‌نمائيم و آنچه حق خود ما باشد، به ايشان واگذار كنيم. «2» تنبيه- اين مطلب را بايد دانست كه مقام جلالت شفاعت آل عصمت و طهارت در باب شفاعت به جاى خود محفوظ و مسلّم، لكن باعث غرور و غفلت شيعيان نگردد كه شيطان به استظهار و پشت گرمى به اين احاديث، آنها را در وادى عصيان و نافرمانى حضرت سبحان مغرور و فريفته گرداند، و آيه شريفه را متذكّر باشند كه فرموده: «و لا يشفعون الّا لمن ارتضى» «3». شفاعت شافعين و ائمه معصومين عليهم السّلام متعلق به مرضىّ الدين باشد، نه مطلقا.

«1» روضه كافى چ حيدرى، ج 8 ص 162 روايت 167.

«2» بهمين مضامين در بحار الانوار، ج 8 باب الشفاعة ص 50 روايتهاى 54 و 55 و 56 و 57 و ج 24 ص 272.

«3» سوره انبياء آيه 28.

جلد 14 - صفحه 184

جلد 14 - صفحه 185

سوره هشتاد و نهم « (الفجر)»

سورة الفجر اين سوره مباركه در مكّه معظمه نازل شده.

عدد آيات- سى و دو آيه [است نزد حجازى و سى كوفى و شامى و بيست و نه بصرى‌] عدد كلمات- يكصد و هفتاد و سه.

عدد حروف- پانصد و شصت و شش.

ثواب تلاوت- ثواب الاعمال ابن بابويه (رحمه اللّه)- عن الصّادق عليه السّلام: اقرؤا سورة الفجر فى فرائضكم و نوافلكم فإنّها سورة الحسين بن علىّ، من قرئها كان مع الحسين يوم القيمة فى درجة من الجنّة.

حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: بخوانيد سوره فجر را در نماز واجب و مستحب خود، به درستى كه آن سوره حضرت حسين بن على عليه السّلام است.

هر كه قرائت كند آن را، باشد با حضرت حسين عليه السّلام در درجه آن حضرت از بهشت‌ «1» (به شرط ايمان و تقوى و عمل).

چون حق تعالى ختم سوره مذكور نمود به اين كه مرجع و حساب به او است، افتتاح اين سوره فرمايد به تأكيد بر مرصاد.

«1» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، چ حيدرى 1391 هج- ص 150

جلد 14 - صفحه 186

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ «1» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ «2» عامِلَةٌ ناصِبَةٌ «3» تَصْلى‌ ناراً حامِيَةً «4»

تُسْقى‌ مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ «5» لَيْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاَّ مِنْ ضَرِيعٍ «6» لا يُسْمِنُ وَ لا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ «7» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ «8» لِسَعْيِها راضِيَةٌ «9»

فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ «10» لا تَسْمَعُ فِيها لاغِيَةً «11» فِيها عَيْنٌ جارِيَةٌ «12» فِيها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ «13» وَ أَكْوابٌ مَوْضُوعَةٌ «14»

وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ «15» وَ زَرابِيُّ مَبْثُوثَةٌ «16» أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ «17» وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ «18» وَ إِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ «19»

وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ «20» فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ «21» لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ «22» إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ «23» فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَكْبَرَ «24»

إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ «25» ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ «26»

ترجمه‌

آيا رسيد بتو خبر داهيه فرا گيرنده‌

رويهائى در آن روز خوار و شرمسارند

كار كنندگان و رنج برندگانند

در آورده شوند در آتش سوزان‌

آشامانده شوند از چشمه‌اى در نهايت گرمى‌

نيست براى آنها خوراكى مگر از ضريع‌

نه فربه ميكند و نه بى‌نياز از گرسنگى‌

رويهائى در آن روز خرّم و خندانند

براى كار خودشان خشنودند

در بهشت بلند مرتبه باشند

نشنوند در آن سخن بيهوده‌اى‌

در آن چشمه‌اى است روان‌

در آن تختهائى بلند است‌

و تنگهائى گذارده شده‌

و بالشها و پشتيهاى مرتّب شده‌

و فرشهاى اعلاى گسترده شده‌

آيا نمينگرند بسوى شتر كه چگونه آفريده شده‌

و بسوى آسمان كه چگونه افراشته شده‌

و بسوى كوهها كه چگونه منصوب و مستقرّ گشته‌

و بسوى زمين كه چگونه مسطّح و مبسوط گرديده‌

پس پند ده جز اين نيست كه تو پند دهنده‌اى‌

نيستى بر آنها تسلّط دارنده‌

ولى كسيكه روى گرداند و كافر شود

پس عذاب ميكند او را خداوند عذاب بزرگترى‌

همانا بسوى ما است بازگشت آنها

پس همانا بر عهده ما است رسيدگى بحسابشان.

تفسير

خداوند متعال براى اهميّت دادن باخبار از واقعه هايله قيامت‌

جلد 5 صفحه 380

كبرى خبر ميدهد آنرا به پيغمبر خود بصورت سؤال و ميفرمايد آيا آمد تو را و رسيد بتو خبر و حديث آمدن روزى كه ميپوشاند و فرو ميگيرد اهوال و شدائد آن اهل عالم را كه در آنروز مردمى ذليل و خوار و غمگين و شرمسارند بقدريكه آثار انكسار از رويهاى آنان نمايان است و آنها كسانى هستند كه در دنيا اعمال زيادى بجا آورند و رنج و زحمت بسيارى از اين راه بر خود راه دهند و نفعى از آن براى آنان حاصل نشود از قبيل رهبانان و صومعه نشينان و رياكاران و دشمنان ائمه اطهار چنانچه قمى ره فرموده كه آنها كسانى هستند كه مخالفت نمودند با دين خدا و نماز خواندند و روزه گرفتند و عداوت نمودند با امير المؤمنين عليه السّلام و اعمالى بجا آوردند و در آن زحمت بسيارى كشيدند و چيزى از اعمال آنها قبول نشده داخل در آتش سوزان شوند و در روايات متعدّده باين معنى و نزول اين آيات در شأن نواصب و دشمنان ائمه اطهار تصريح شده و آنها داخل و ملازم با آتش سوزان جهنّم كه بنهايت حرارت رسيده خواهند شد و از چشمه‌اى كه آب آن بنهايت حرارت رسيده بآنها مى‌آشامانند و نيست خوراكى براى آنها مگر از ضريع كه در مجمع آن را به يك نوع از خار كه چون خشك شود باين اسم خوانده گردد و پليدتر و بد طعم‌ترين طعامها باشد كه هيچ چرنده‌اى آنرا نچرد تفسير فرموده و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه آن چيزى است در آتش شبيه به خار تلخ‌تر از صبر و بدبوتر از مردار و پر حرارت‌تر از آتش خداوند آنرا ضريع ناميده و با اين همه پليدى و بد طعمى نه جزء بدن ميشود كه فربه كند خورنده را و نه دفع ميكند از او الم گرسنگى را پس هيچ اثر خيرى ندارد و در آن روز مردمى در ناز و نعمتند بقدريكه اثر تنعّم و بهجت و سرور و انبساط و شادى از رويهاى ايشان نمايان است و از سعى و عمل خودشان كه در دنيا نمودند خوشنود و راضى ميباشند كه موجب خوشنودى خداوند از آنان شده و جزاى خير كه بهشت عنبر سرشت باشد در مقابل آن اعمال بايشان كرامت فرموده و آنها در آن مقام عالى و قصور عاليه آن جاى دارند و بهيچ وجه سخن لغو و بيهوده و ناروائى در آن نميشنوند و قمّى ره نقل فرموده كه هزل و دروغ نميشنوند و در آن بهشت چشمه‌اى است كه هميشه جريان دارد

جلد 5 صفحه 381

و قطع نميشود و تختهاى بلند قدر و رفيع منزلتى است كه اهل ايمان بر آنها بنشينند و مناظر با صفاى بى‌منتهاى بهشت را تماشا كنند و لذت برند و آنجا تنگهائى است از شراب طهور در اطراف و جوانب تختها گذارده شده كه هر وقت مايل باشند بنوشند و بالشها و پشتيها روى تختها مرتّب چيده شده پهلوى يكديگر كه هر طور بخواهند تكيه كنند و فرشهاى عالى و گرانمايه بر تختها و كنار نهرها گسترده شده كه هر گونه تنزّه و تفريح بخواهند بنمايند و پس از اينها مى‌فرمايد چرا كفّار مكّه چنين روزى را باور ندارند و با آنكه قدرت خدا را ميبينند بعيد ميشمارند آيا فكر و تأمّل نميكنند در خلقت همين شترى كه مهم‌ترين اموال آنها و هميشه در مرئى و منظر آنان است كه خداوند چگونه خلق فرموده آنرا كه دلالت بر كمال قدرت و حسن تدبير و تقدير او دارد حيوانى با اين عظمت جثّه و قوّت بدن را چنان رام و مسخّر آنان فرموده كه براى باربردارى و سوارى بر آن خود ميخوابد و بعد با بار گران برميخيزد و بيابانهاى بى‌آب عربستان را براى تحمّل بسيارى كه از تشنگى دارد بسهولت طى مينمايد و هيچگونه زحمتى نگهدارى آن براى آنان ندارد خار ميخورد و بار ميكشد و شير ميدهد و نتاج ميآورد و از پشم و پوست و گوشت و ساير منافع آن برخوردار ميگردند و كودكى مهار قطار آنها را در دست گرفته هر جا خواسته باشد ميبرد و ميخواباند و هيچ حيوانى اين قدر پر منفعت و بى‌ضرر و رام و آرام در كردار و رفتار نيست و لذا مخصوص بذكر شده براى تنبّه اعراب باديه نشين و اهالى مكّه معظمه كه محلّ نزول اين سوره مباركه است و آنان غالبا با شتر مسافرت مينمودند و جز آن حيوان و آسمان و زمين و كوه در اوقات فراغت خودشان براى تفكّر و تذكّر چيزى نميديدند و لذا خداوند بعد از اين فرموده و آيا نظر بسوى آسمان و فكر در آن نميكنند كه چگونه سقف مزيّنى بى‌ستون بر سر آنها افراشته و بلند شده و بسوى كوهها كه چگونه منصوب و راسخ و ثابت گرديده و نميگذارد زمين متزلزل گردد و بسوى زمين كه چگونه مبسوط و ممهّد براى آسايش و آرامش و كشت و زرع و سير و سلوك گشته است اينها همه مصنوعات الهى است كه بايد در آنها فكر نمود و بعظمت صانع پى برد و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام‌

جلد 5 صفحه 382

نقل نموده كه اواخر اين چهار آيه را بصيغه متكلّم وحده قرائت فرموده است و در خاتمه ميفرمايد پس تذكّر ده اى پيغمبر و آگاه نما آنها را بعظمت صنع و صانع تا سهل شود بر آنان اقرار بمعاد و خدا ترس شوند و در بند آن مباش كه آنها قبول ميكنند و متذكّر ميشوند و ايمان ميآورند يا نه چون وظيفه تو فقط تذكّر و دعوت است اجابت و قبول با خود آنها است تو از اين جهت مسئوليّتى ندارى و مسلّط بر آنها نيستى كه بتوانى بزور ايمان را در دل آنها جاى دهى و قمّى ره نقل فرموده كه تو حافظ و نويسنده اعمال آنها نيستى ولى كسانيكه پشت نمايند بدعوت تو و اعراض كنند از ذكر خدا و كافر شوند خداوند آنها را ببزرگترين عذاب كه خلود در آتش جهنّم است معذّب خواهد فرمود و بنابر اين استثناء منقطع است و محتمل است مراد آن باشد كه متذكّر نما چون تو متذكّر كننده‌اى مگر كسى را كه روى گردان است و بتذكّر تو متذكّر نميشود و بنابر اين استثناء متّصل است و در هر حال تو گرد ملال بخاطر راه مده رجوع و بازگشت همه بعد از مرگ و در روز قيامت بحكم ما است پس بحساب آنها ميرسيم و بجزاى كاملشان ميرسانيم و مستفاد از چند روايت معتبر در اين مقام آنست كه خداوند در روز قيامت حساب خلق را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام رجوع ميفرمايد و آن دو بائمه اطهار ارجاع مينمايند و ايشان كفّار را محكوم بخلود در آتش مينمايند و شيعيان را محكوم ببهشت باين وسيله كه اگر گناه كار باشند و حقوق الهى در گردن آنها باشد شفاعت ميكنند و قبول ميشود و اگر حقّ النّاس باشد عوض ميدهند و از آنها رضايت ميطلبند و اگر حق خودشان باشد از آن ميگذرند و ايشان را با خودشان ببهشت ميبرند خداوند ما را از شيعيان قرار دهد انشاء اللّه تعالى در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه مداومت نمايد بر قرائت هل أتاك حديث الغاشيه در نماز واجب يا مستحب خداوند فرا ميگيرد او را برحمت خود در دنيا و آخرت و ايمن ميفرمايد او را در روز قيامت از عذاب آتش و الحمد للّه رب العالمين‌

جلد 5 صفحه 383

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ إِلَينا إِيابَهُم‌ «25» ثُم‌َّ إِن‌َّ عَلَينا حِسابَهُم‌ «26»

بازگشت‌ تمام‌ جن‌ و انس‌ ‌در‌ صحراي‌ محشر ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ اصول‌ تمام‌ اديان‌ ‌است‌ حق‌ و باطل‌ و اهل‌ محشر ‌هم‌ دو دسته‌ هستند أصحاب‌ يمين‌ مؤمنين‌ و اصحاب‌ شمال‌ كفار و مشركين‌ و مبدعين‌ و منكرين‌ ضروريات‌ دين‌ و مخالفين‌ و معاندين‌ و اشباه‌ ‌آنها‌ و تفاوت‌ ‌اينکه‌ دو دسته‌ ‌را‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ بيان‌ فرموده‌ و شرح‌ داده‌ ‌شده‌ احتياج‌ بتكرار نيست‌ و بحساب‌ تمام‌ رسيدگي‌ ميفرمايد ‌براي‌ اينكه‌ ‌بر‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ و ‌بر‌ اهل‌ محشر معلوم‌ و مكشوف‌ شود ‌که‌ كي‌ چه‌ اندازه‌ قابليت‌ تفضل‌ دارد و كي‌ چه‌ اندازه‌ استحقاق‌ عذاب‌ دارد، احدي‌ ‌را‌ زايد ‌بر‌ استحقاقش‌ عذاب‌ نميكنند و احدي‌ ‌را‌ كمتر ‌از‌ قابليتش‌ تفضل‌ نميكنند.

‌هذا‌ آخر ‌ما اردنا ‌في‌ تفسير ‌هذه‌ السورة و يتلوه‌ تفسير بقية السور بحوله‌ و قوته‌ ‌ان‌ شاء اللّه‌ ‌تعالي‌ و انا العبد سيد ‌عبد‌ الحسين‌ طيب‌.

‌سورة‌ الفجر

بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحيم‌ و الحمد لوليه‌ و الصلاة ‌علي‌ نبيه‌ و آله‌ و اللعنة ‌علي‌ اعدائه‌ اما الكلام‌ ‌في‌ فضل‌ ‌هذه‌ السورة: اخبار بسياري‌ نقل‌ كرده‌اند ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌از‌ داود ‌بن‌ فرقد ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:

(اقرؤا ‌سورة‌ الفجر ‌في‌ فرائضكم‌ و نوافلكم‌ فانها ‌سورة‌ الحسين‌ ‌بن‌ ‌علي‌ عليهما ‌السلام‌ ‌من‌ قرأ ‌کان‌ ‌مع‌ الحسين‌ ‌بن‌ ‌علي‌ (ع‌) يوم القيامة ‌في‌ درجته‌ ‌من‌ الجنة)

و ‌از‌ ابي‌ّ ‌بن‌ كعب‌ ‌از‌ پيغمبر (ص‌) فرمود:

(‌من‌ قرأها ‌في‌ ليال‌ عشر غفر اللّه‌ ‌له‌، و ‌من‌ قرأها سائر الايام‌ كانت‌ ‌له‌ نورا يوم القيامة).

101

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 26)- بعد می‌افزاید: «و مسلما حسابشان (نیز) بر ما است» (ثم ان علینا حسابهم).

و این در حقیقت نوعی دلداری و تسلی خاطر به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است که در مقابل لجاجت آنها ناراحت و دلسرد نشود، و به کار خود ادامه دهد، و در ضمن تهدیدی است نسبت به همه این کافران لجوج که بدانند حسابشان با کیست.

به این ترتیب سوره غاشیه که از مسأله قیامت آغاز شد به مسأله قیامت نیز پایان می‌یابد.

«پایان سوره غاشیه»

ج5، ص485

سوره فجر [89]

اشاره

این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 30 آیه است

محتوای سوره:]

در بخش اول این سوره به سوگندهای متعددی برخورد می‌کنیم که در نوع خود بی‌سابقه است، و این قسمها مقدمه‌ای است برای تهدید جبّاران به عذاب الهی.

در بخش دیگری از این سوره اشاره‌ای به بعضی از اقوام طغیانگر پیشین مانند قوم عاد و ثمود و فرعون، و انتقام شدید خداوند از آنان کرده است، تا قدرتهای دیگر حساب خود را برسند.

در سومین بخش این سوره به تناسب بخشهای گذشته اشاره مختصری به امتحان و آزمایش انسان دارد.

در آخرین بخش این سوره به سراغ مسأله معاد و سرنوشت مجرمان و کافران، و همچنین پاداش عظیم مؤمنانی که صاحب نفوس مطمئنه هستند می‌رود.

فضیلت تلاوت سوره:]

در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله می‌خوانیم: «کسی که آن را در شبهای دهگانه (ده شب اول ذی الحجه) بخواند خداوند گناهان او را می‌بخشد و کسی که در سایر ایام بخواند نور و روشنائی خواهد بود برای روز قیامتش».

در حدیثی از امام صادق علیه السّلام می‌خوانیم: «سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانید که سوره حسین بن علی علیه السّلام است، هر کس آن را بخواند با

ج5، ص486

حسین بن علی علیه السّلام در قیامت در درجه او از بهشت خواهد بود».

معرفی این سوره به عنوان «سوره حسین بن علی» علیه السّلام ممکن است به خاطر این باشد که مصداق روشن «نفس مطمئنه» که در آخرین آیات این سوره مخاطب واقع شده حسین بن علی علیه السّلام است، همان گونه که در حدیثی از امام صادق علیه السّلام ذیل همین آیات آمده است.

و به هر حال این همه پاداش و فضیلت از آن کسانی است که تلاوت آن را مقدمه‌ای برای اصلاح خویش و خودسازی قرار دهند.

بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع